به گزارش فرهنگ امروز به نقل از مهر؛ فیلم «میهمان داریم» امروز چهارشنبه ۲۱ آبان ماه در سینماهای کشور به اکران می رسد. این فیلم در بخش سودای سیمرغ سی و دومین جشنواره بین المللی فیلم فجر حضور یافت و از جمله فیلم های حوزه دفاع مقدس بود که به مسایل زندگی خانواده ها و رزمندگان پس از جنگ می پرداخت.
این فیلم جهان متفاوتی را برای مخاطب خود به نمایش می گذرد. این جهان شاید پر از اتفاقات ریز و درشت و حتی پیچیده نباشد اما مخاطب را در برابر ۲ دنیا قرار می دهد دنیایی که خانواده شهید با آن زندگی می کند در واقعیت و در رویا.
پدر و مادری که در «میهمان داریم» معرفی می شوند با بازی پرویز پرستویی و آهو خرمند چهار فرزند دارند که ما در ابتدای فیلم تنها یکی از آنها با بازی بهروز شعیبی می بینیم که جانباز است و خانواده تلاش دارد او را از آسایشگاه اعصاب و روان به خانه منتقل کند و بعد در ادامه فیلم سه فرزند دیگر این خانواده که البته شهید شده اند به زندگی طبیعی آنها وارد می شوند....
این فیلم زندگی یک خانواده شهید را به تصویر می کشد با این حال از زمان اکران فیلم در جشنواره فیلم فجر تاکنون انتقادهایی را در پی داشته است و گفتگوی خبرگزاری مهر با محمدمهدی عسگرپور کارگردان و منوچهر محمدی تهیه کننده این اثر بیشتر پیرامون مسایلی که حول ساخت این فیلم و در گستره ای بزرگتر فیلم هایی با این مضمون وجود دارد، انجام گرفت.
منوچهر محمدی در این گفتگو از اینکه فیلم هایی مثل «حوض نقاشی» در اکران های خارجی مورد توجه قرار می گیرند از سینماگران تونسی مثال زد که آرمان و ایده آلشان چنین فیلم هایی بوده است و بیان کرد که متاسفانه همین فیلم ها در ایران مورد عتاب قرار می گیرند. وی همچنین با اشاره به بعضی انتقادها به فیلم های ارزشی عنوان کرد که بسیاری از این انتقادها بیانیه هایی انشایی هستند که حتی علیه فیلم های منطبق با ارزش ها و فرهنگ جامعه ما انجام می گیرند و فیلم هایی را تخریب می کنند که اتفاقا باید قدردان آنها باشیم.
عسگرپور نیز با اشاره به جریانی که فیلم ها را بدون هیچ مولفه های مشخصی مورد انتقاد قرار می دهد بیان کرد که اساس این جریان از خارج از کشور ایران است و آن هم به دلیل موفقیت سینمای ایران در جهان و در اختیار گرفتن کرسی های سینما در جهان است که باعث شده است تا ایرانی های خارج از کشور برای بدست آوردن این کرسی ها اساسا سینمای ایران را از داخل تخریب کنند و بعضی از مدیران و سینماگران هم در داخل کشور در همین مسیر حرکت می کنند.
با ما در بخش نخست این میزگرد همراه می شوید.
*جناب عسگر پور از زمانیکه «میهمان داریم» در جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمد تاکنون انتقادهایی به این فیلم شد که بخش عمدهای از آنها توسط کسانی صورت گرفته است که خواستهاند به نوعی تسویه حساب های شخصی خود را از شما و یا حتی یک جریان در سینمای ایران، با این فیلم داشته باشند. فکر میکنید چرا این تسویه حسابها با فیلم انجام شد؟
محمدمهدی عسگرپور: البته انتقادها به فیلم در حدی نبود که فکر کنید مساله بزرگی به وجود آمده اما بخشی از این ماجرا به نظرم طبیعی است و منوط به شرایطی است که ما و سینمای ایران در حال طی کردن آن هستیم. به نظر من در دو، سه دهه اخیر ساختار مدیریتی کشور در بحث اقتصاد هنر سینما به نوعی محل یک منازعه شده است. این اتفاق ربطی به این چند سال اخیر ندارد و در بسیاری مواقع مسائل شخصی سینماگران نیز به مباحث اصلی سینمایی ورود پیدا می کند. به طور مثال بارها اتفاق افتاده است که ما از ضعف یک فیلم صحبت کرده ایم و بعد می بینید که عدهای که دوستی هایی هم در سینما دارند از همان فیلم تعریف می کنند و یا بالعکس این قضیه هم صادق است.
بنابراین تولید و اکران یک فیلم در بسیاری از موارد ممکن است محل تسویه حساب شود که در سینمای ما از این موارد کم نبوده است در صورتی که مباحث مطرح شده خارج از متن است. فکر می کنم در این ۴ سال ضریب طرح چنین مسایلی به نوعی افزایش پیدا کرده است چون اساسا مسائل اخلاقی در جامعه دچار مشکل شده است. پردهدری ها زیاد شده و اخلاق از حد متعارفی عبور کرده است، تهمت زدن ها و اظهارنظر های ناروا هم بیشتر شده است. اینها مسائلی است که در سینما همیشه وجود داشته است البته فضاهای مثبت هم بوده و من همیشه از این فضاهای مثبت استفاده کرده ام. فیلمنامه ها و آثاری بوده اند که من آنها را ساخته ام و همکاران هم از آنها استقبال کرده اند. با این حال اگر شرایط اجتماعی را درک کنیم شرایط فعلی تولید، اکران و مسائل پس از اکران در سینمای ایران قابل فهم است. عقل سلیم در نهایت در مواجهه با مسایل پیش آمده به ما می گوید که بهتر است آدمی همه حرف ها را بشنود و بعد از میان آنها بهترین را در وضعیت پیشرو و مناسب با مسیری که میرود انتخاب کند.
*جناب محمدی این منازعات شخصی گاهی باعث میشود که سینما از راهی که میرود به بیراهه و درواقع به حاشیه ها کشیده شود. نظر شما چیست، فکر میکنید طرح این مسایل چقدر سینمای ما را از دغدغه های اصلی خود دور میکند؟
منوچهر محمدی: ابتدا میخواهم به یکی از سفرهای اخیرم اشاره کنم. من مدتی پیش به مناسبت هفته فرهنگی ایران در تونس بودم و فیلم «حوض نقاشی» در آنجا به نمایش گذاشته شد. بعد از نمایش این فیلم ما با سینماگران تونسی جلساتی داشتیم و آنها در این گفتگوها بیان می کردند که ایده آل و آرمانشان این است که به سینمای ایران برسند. این برای من به عنوان یک ایرانی و یک فیلمساز بسیار غرورآفرین بود اما در عین حال به شدت تاسف می خوردم که همین سینما در ایران چقدر مورد عتاب و خطاب قرار می گیرد.
همانطور که آقای عسگرپور اشاره کرد فضای غیراخلاقی که با مبانی دینی و فرهنگی ما سازگار نیست در این سال ها آنچنان بر سینمای ما غلبه کرده که به نوعی کاسبی جدیدی را درست کرده است و این کاسبی جدید بالا رفتن سطح مطالبات از همه حوزه های فرهنگی و هنری مثل موسیقی، تئاتر، سینما، ادبیات و ... را در بر داشته است. در این مطالبات خواسته هایی مطرح می شود که نه در قالب تئوری های سینمایی و نه در قالب اندیشه ها و افکاری است که بتوان به عنوان یک سینماگر به آنها نگاه کرد یا حتی تامل کرد، بلکه تنها مطالباتی هستند که در قالب انشاء، بیانیه، مصاحبه و بولتن بیان می شوند.
این جای افسوس دارد که دایره این ماجرا به نحوی گسترش پیدا می کند که بسیاری از فیلم هایی که با نیت و اهدافی ساخته شده اند که در شرایط حاضر و به صورت طبیعی اگر نگوییم باید مورد تشویق قرار بگیرند حداقل نباید مورد طعن و لعن هم قرار بگیرند هم از این برخوردها مصون نیستند. من از چند فیلم آخر خود مثال می زنم. به طور مثال آثاری همچون «طلا و مس»، «بوسیدن روی ماه» و «میهمان داریم» همه با هم اشتراکاتی روی مبانی اخلاقی، دینی و مبانی ارزشی جامعه ما داشتند اما عجیب است که آنها که بر مطالبات خود دامن می زنند و بر این اساس سینمای ایران را تحقیر می کنند دایره مورد عتاب خود را به جایی کشانده اند که این فیلم ها هم در آن دایره ها قرار می گیرد.
*آیا این دایره مختصات مشخصی دارد یعنی مولفههای مشخصی برای فیلمهای خودی بیان میکنند؟
محمدی: ببینید زمانی دستگاه تبلیغاتی کشور بسیج شد تا از کسانی بگوید که فرزندان خود را از روی ایمان، اعتقاد و عشق به جبهه های جنگ فرستاده اند و زمانیکه فرزندانشان شهید و یا جانباز شدند باز هم این وقایع را عمل به نوعی وظیفه و یا اعتقاد می دانستند؛ حالا وقتی فیلمی با چنین مولفه هایی ساخته می شود باز هم غیر خودی تلقی می شود. عده ای به گونه ای این فیلم ها را بررسی می کنند تا در آنها نکته ای پیدا کنند و بعد ایراد می گیرند که به طور مثال چرا فلان عکس در فیلم «طلا و مس» وجود ندارد یا چرا روحانی این فیلم کنش سیاسی ندارد. اینها انتقاداتی است که من درباره چند فیلم آخرم شنیدم. سوال من این است که مگر روحانی در همه فیلم ها باید کنشگر سیاسی باشد. ما در جامعه نمونه های زیادی از روحانیون دارای کنش های سیاسی می بینیم اما آیا بعضی از آنها حتی قابلیت این را دارند که به عنوان الگو به آنها نگاه شود؟ بعضی از آنها در پردهدری آنچنان گوی سبقت را ربوده اند که به نظر من متر و معیار مناسبی برای الگو قرار گرفتن نیستند.
ما درباره خانوادههای شهدا معتقد هستیم که فرزندانشان را در راه انقلاب، اسلام و کشور فدا کرده اند و از عزیزترین دردانه های زندگی شان که برای هرکسی در هر جای دنیا مساله ای عاطفی است، گذشتند. این خانواده ها طبیعتا به دنبال حواله ماشین، خانه و پول و امتیاز و ... نبودند. فیلم «میهمان داریم» خانواده شهیدی را نشان میدهد که در یک خانه قدیمی که مايملك قدیمی و آباء و اجدادی خودشان است زندگی می کنند. اینها از حکومت و دولت مطالبه ای ندارند. هیچ نوع طلبکاری ندارند اما به نظر می آید که همین هم آقایان را راضی نمی کند.
*به نظر شما علت این نارضایتی چیست آیا انتقادها بیشتر براساس مبانی ساختارگرایانه و مرتبط با نقاط قوت و ضعف فیلم بوده است؟
محمدی: خیر. در اکثر موارد انتقادها، بیانیه هایی است که در قالب جملات انشایی گفته می شود مثلا بیان می شود که چرا خانواده شهید در فیلم «میهمان داریم» خانواده کنشگری نیستند و انفعال دارند. یک پیرمرد و پیرزن ۶۰ یا ۷۰ ساله چه نوع کنش اجتماعی می تواند داشته باشد؟ آیا این دو باید بروند عضو شورای شهر بشوند؟ یا در هیات مدیره فوتبال سمت بگیرند؟ اتفاقا خانواده ای که در این فیلم دیده می شود دین خود را به کشور ادا کرده است و در عین حال هیچ نوع طلبکاری هم ندارد.
به نظر من نقطه اوج مفهومی را که نظام جمهوری اسلامی در بیانش تلاش داشته است ما در «میهمان داریم» نشان داده ایم، اما به نظر می آید عده ای میخواهند این سینما را به سمت مورد نظر خود هدایت کنند و یا با فشارهایی که به سینمای ایران وارد میکنند از دو سو به این سینما آسیب بزنند هم به فیلم های اجتماعی و سیاسی فشار وارد میکنند و از طرفی هم دامنه را درباره فیلم هایی که مورد تخریب قرار میدهند گسترده کرده اند و به این ترتیب این افراد درباره بسیاری از فیلم هایی که به نظر میرسد باید قدردان آنها باشیم، تخریبی عمل میکنند.
*فکر میکنید تاثیر چنین برخوردهایی به عقب نشینی و حاشیه نشینی سینمایی منجر شود که نه از سر ریا بلکه به طور راستین مبانی و ارزشهای انقلاب و اسلام را دنبال میکنند؟
محمدی: من نمیخواهم دایی جان ناپلئونی فکر کنم اما به نظر میرسد این حرکت ها به گونه ای هدایت میشوند که فیلمسازی تعطیل شده و کسانیکه در این حوزه ها فعالیت میکنند به تدریج خسته و مایوس شوند. البته درمورد خود من این خیال باطلی است اما در هر حال دامنه مطالبات درباره یک فیلم مورد قبول تا حدی بالا برده می شود که مصداق خارجی فیلمسازی برای همگان نامکشوف باقی می ماند و دیگر کسی نمی داند که چگونه باید فیلم ساخت تا جماعتی که در ظاهر در اقلیت هستند اما هیاهویی حداکثری دارند رضایت داشته باشند. در این شرایط گویی هیچ یک از آثاری که ساخته میشود این عده قلیل را راضی نمی کند من از آنها میخواهم که حداقل خودشان دست به کار شوند و نمونه ای بسازند تا متوجه شویم که نظرشان چیست و مصداق درست مطالباتی که بیان میکنند چه چیزی را شامل میشود.
البته بخشی از این مسایلی که وجود دارد قطعا اغراض سیاسی است و این را هم بگویم که این افراد فهمیدهاند که این سوی ماجرا نجابتی وجود دارد که حاضر به پرده دری نیست و آنها از این نجابت هم در همه عرصههای سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و ... سوء استفاده میکنند.
ما تنها امیدواریم فضایی در کشور بوجود آید که حب و بغض هایی که پشت لایههایی از شعارهای دهن پر کن پنهان شده است به کناری برود و فیلمسازی که به عرصه آمده است تا در راستای ارزشهای انقلاب فیلم بسازد بتواند با نوعی امنیت خاطر روی فیلم خود فکر کند، آن را به تولید برساند و به نمایش دربیاورد و نه اینکه وارد فضایی شود که کاملا در آن احساس ناامنی کند.
*جناب عسگرپور چرا این افراد مولفه ای ندارند تا مشخص شود سینمای مورد نظر و مطلوبشان چیست؟
عسگرپور: ما بسیاری از این افرادی را که با مولفههای شخصی خود سینمای ایران را نقد میکنند، نمی شناسیم. به طور مثال یک نفر در سایتی اسم فرزندان خود را به عنوان یک منتقد می آورد و مخاطب فکر می کند این شخص وجود دارد. درحالیکه از ترکیب اسم فرزندان نامی را می سازند و بر این اساس به عنوان منتقد یک فیلم و یا یک تئوریسین سخن میگویند.
ابتدا باید یک دسته بندی را بیان کنم. از میان انتقادهایی که بیان میشود گاهی ممکن است تصور شود یک روحیه کمال گرایانه وجود دارد و گاهی هم ممکن است که یک روحیه تخریب گرایانه وجود داشته باشد که نظر آقای محمدی و خود من این است و البته فکر میکنم بخش عمده ای از سرنخ های این دیدگاه از جای دیگری به کشور وارد میشود و من در این باره باید توضیحی بدهم که چطور دستاوردهای بعد از انقلاب ما مورد تخریب قرار گرفت.
از این زاویه سینمای ایران را در دهه ۶۰ در نظر بگیرید که به سرعت جهانی می شود، طبیعتا هیچ کشوری در زمان جنگ نمیتواند سینما داشته باشد اما فیلم های ما در آن زمان در سطح جهان حضور پیدا می کند و البته درباره سینمای آن دوره هم بسیاری مثل امروز حرف ها و انتقاداتی داشتند. بسیاری از افرادی که آن روزها شلاق به دست گرفته بودند و بر سینما می تاختند امروز سینمای آن دوره و حتی بعدتر از آن را گرامی می دارند و بیان می کنند که سینمای نجیبی یوده است.
نکته اینجاست که سینمای دهه ۶۰ به سرعت جهانی می شود و در داخل و حتی در دنیا کرسی های خود را پیدا می کند. این در حالی است که شما زمانیکه به جشنواره های خارجی نگاه می کنید، می بینید که در همان دهه به تدریج نسلی به عنوان فیلمساز ایرانی شکل می گیرد که اساسا در خارج از کشور هم به دنیا آمده اند و رو به افزایش هستند یا بخشی از فیلم هایی را می بینید که از مسیر رسمی سینمای ایران در جشنواره ها حضور پیدا نمی کند و حالا اینها میخواهند در کرسی های خالی در جهان جایی برای خود پیدا کنند. نکته جالب اینجاست که شما میبینند در نهایت این سینمای رسمی ایران است که از مسیر طبیعی خود این کرسی ها را در اختیار گرفته است. پس اینها چه باید انجام دهند تا این کرسی ها برایشان خالی شود؟
راهی که برایشان وجود دارد این است که باید سینمای ایران از داخل تخریب شود و حالا این اهمیت پیدا میکند که دستاوردهای بزرگ جمهوری اسلامی ایران چگونه باید مورد تخریب قرار بگیرد. زمانیکه شما به جهان سیاست نگاه کنید، میبینید که هر جا که کشوری، فرهنگی تلقی شود حمله کردن به آن سخت تر تلقی می شود تا به طور مثال حمله کردن به کشورهایی مثل عراق و افغانستان که در حوزه های فرهنگی و هنری قدمتی نداشته اند. حمله به کشوری که در جایگاه فرهنگی قدمت و تمدن دارد سخت است. در اینجا من فقط روی جایگاه فرهنگی تاکید می کنم و نه جایگاه سیاسی. بنابراین باید شاخص های مورد نظر را از ایران بگیرند تا ایران دیگر یک کشور فرهنگی تلقی نشود و مهمترین این شاخص ها در سینماست و باید از زاویه کسانی که میخواهند وجه فرهنگی ایران را بگیرند سینمای ایران تخریب شود.
با این دیدگاه اگر شما نگاه کنید متوجه می شوید که بعضی از مدیران و بعضی از کسانیکه عوامل همان مدیران هستند حالا در هر جایی که میخواهند باشند درست در همان مسیر تخریب مورد نظر در حال حرکت هستند. هر جایی که دیده شود ارزشی در سینمای ایران وجود دارد تخریب می شود. در حال حاضر بحث من روی «میهمان داریم» نیست که ممکن است اصلا مصداق بحث کنونی نباشد بلکه می خواهم رفتاری را توضیح دهم که با سینمای ایران صورت می گیرد و در این دیدگاه هر چه دستاورد فرهنگی در ایران است باید از بین برود.
ادامه دارد...
نظر شما